سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علم و دانش

صفحه خانگی پارسی یار درباره

جنگ و صلح

پیرو سخنان حسن عباسی در "دیروز امروز فردا" جستجویی کردیم که غیر از مولوی چه کسی این اشتباه را کرده و صلح و جنگ را در مقابل هم قرار داده:


رودکی:
همه نیوشه‌ی خواجه به نیکویی و به صلح
همه نیوشه‌ی نادان به جنگ و کار نغام

حافظ:
شیوه‌ی چشمت فریب جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم

نظامی:
همه ساله گوهر نخیزد ز سنگ
گهی صلح سازد جهان گاه جنگ

سعدی:
سست پیمانا چرا کردی خلاف عقل و رای
صلح با دشمن اگر با دوستانت جنگ نیست

عطار:
ترک نام و ننگ و صلح و جنگ گیر
توبه بشکن می ستان و جام خور

سنایی:
گه جنگ کند با من و گه صلح کند باز
من فتنه بر آن صلح و بر آن جنگ فلانم

وحشی:
مده از خنده فریب و مزن از غمزه خدنگ
رو که ما را به تو من بعد نه صلح است و نه جنگ

اوحدی:
چون بگویم صلح کن، گوید بگیرم در کنار
راستی صلحی چنین بنیاد جنگی دیگرست

انوری:
پای در صلح نانهاده هنوز
ناز از سر گرفت و جنگ آورد

ناصر خسرو:
نباید تا نباشد جرم عذری
نه صلحی تا نباشد کارزاری

منوچهری:
نیکوست به چشم من در پیری و برنایی...
جنگی که تو آغازی، صلحی که تو پیوندی

فرخی سیستانی:
مهر و کین و جنگ و صلح و کلک و تیغ او دهند
دوستان و دشمنان را نفع و ضر و خیر و شر

خاقانی:
به جز با لب و چشم خوبان نبود
همه صلح و جنگی که من داشتم

خواجو:
ترا با ما اگر صلح است جنگ است
نمیدانم دگر بار این چه ینگست

محتشم:
یاران مدد نمودند در صلح غیر با او
اکنون کسی که در جنگ ما را کند مدد کیست

هاتف اصفهانی:
گر سر صلح داری اینک دل
ور سر جنگ داری اینک جان

جامی:
بیا مطربا بر کش آهنگ را
ره صلح کن نوبت جنگ را

عراقی:
با دوست مرا همیشه صلح است
با خود بود ار بود مرا جنگ

شیخ بهایی:
صلح و جنگش برای این باشد
نام و ننگش برای این باشد

فروغی بسطامی:
بر سر آزاده‌ام نه صلح و نه جنگست
در دل آسوده‌ام نه مهر و نه کین است

امیرخسرو دهلوی:
به هر دامن که در خواهی زدن چنگ
متاع صلح جو، نه مایه‌ی جنگ